فرجامی کارمند ادارۀ کار، به قصد ورود به عرصۀ خرید و فروش دلار، خود را بازخرید میکند. دلالی دلار، درآمد خوبی دارد و فرجامی سرخوش از این کسب و کار تازه، اصرار دارد که دخترش با یک دلارفروش، ازدواج کند. دختر که از کار پدر ناخشنود است، قصد ازدواج با پسردایی خود را دارد. در جریان پذیرش قطعنامه ۵۹۸، نرخ دلار به سرعت نزول میکند و فرجامی ورشکست و راهی بیمارستان میشود. فرجام کار، ندامت و پشیمانی فرجامی است و ازدواج دختر با پسردایی.