سرگرد هادی متوجه پرت شدن ماشین همسرش به دره میشود و پس از پیگیری متوجه میشود که همسرش سمانه (پلیس) روی پرونده میترا اسدی دختری معتاد کار میکرده است میترا همدستی بهنام حمید سیرانی دارد که از میترا میخواهد که هم در کارگاه جمعاوری مواد مخدر کار کند و هم با مدارک تمامی اموالی که به مادر دختر خواندهاش رسیده را تصاحب کند سمانه که از قاچاق مواد و دختران جوان به خارج از کشور مطلع میشود حمید سیرانی او را از بین میبرد و ماشینش را به داخل دره پرت میکند تا پلیس متوجه نشود سرانجام سرگرد هادی خلافکران را دستگیر میکند