دو خانواده "خیرآبادی" (پستچی) و "جعفر" (راننده قطار) که هر دو اجاره نشین هستند، پس از درگیری که با صاحب خانه خود پیدا میکند با تلاش زیاد موفق به خرید دو خانه کاملاٌ قرینه میشوند. از آن پس این دو خانواده را همواره در کنار هم میبینیم. پسران دو خانواده بزرگ میشوند. انقلاب شکل میگیرد و به ثمر میرسد. جنگ آغاز میشود و پسران آن دو با رشادت در صحنههای نبرد حاضر میشوند و ماجرا آنجا پایان میگیرد که دو ختنواده پسرانشان را داماد میکنند.