مردی که همسرش را از دست داده ، دائماٌ به دنبال زنهاست ولی پسرش را از معاشرت با زنها برحذر میدارد وسعی داردبه او بفهماند که زن دشمن خطرناکی است!با این حال پسر با دختری آشنا میشود و به او دل می بازد اما چون خجالتی است جرئت ابراز عشقش را ندارد.از طرفی پدر هم شیفتهی دختری میشود.پس از ماجراهای متعدد،پسر با دختر ازدواج میکند و به این نتیجه میرسد که برخلاف گفتهی پدر زن دشمن خطرناکی نیست!