جیم مالدن، یک جانباز ویتنام ویتنام که همسر و فرزند خود را از دست داده است، در یک جزیره ای پر از پرندگان نادر زندگی می کند. تنها ارتباط او با بشریت، با استلا کلایتون و پسر جوانش آدم است که فروشگاهی کوچک در سرزمین اصلی دارند. یک روز یک کوهنورد کوهنوردی به نام مایک واکر به جزیره دیدار می کند تا دو عقاب بسیار نادر را مشاهده کند. آنچه او به مالدن می گوید این است که او توسط یک جمع کننده تخم مرغ استخدام می شود تا تخم مرغ های عقاب را سرقت کند. در نهایت، پس از اینکه او موفق شد با هم مالدین و کلینتون روبرو شود، واکر فرصتی برای قرار دادن دست در تخم مرغ می گیرد. او سپس تصمیم می گیرد که تخم مرغ را در لانه قرار دهد و تحت تاثیر او قرار گیرد.