جورج پرند، به تنهایی، ناشناس وجود دارد به عنوان یک فروشنده کمتر از حد از ماشین آلات مزرعه، زمانی که پزشک خود را به او اطلاع می دهد که او از بیماری Lampington بیماری نادر است رنج می برد و تنها چند هفته زندگی می کند. به اعتقاد او هیچ چیزی برای از دست دادن، پرنده استعفا از موضع خود است و صرفه جویی در زندگی منحصر به فرد خود را به منظور صرف زمان باقی مانده خود را در "رفت و آمد مکرر" ساحلی. در آنجا او مشاوره خود را در مورد وضعیت او نگه می دارد و با افرادی که در یک جهان زندگی می کنند، او هرگز تصور نمی کرد وجود داشته باشد. باور نکردنی او فرصت های شخصی و حرفه ای را پیدا می کند که اکنون به او باز می شود که او هرگز رویای خود را نمی داند، اما متاسفانه او هیچ موقعیتی برای استفاده از آنها ندارد ... تا سرنوشت دستانش را بدهد.