قدیر کارگر یک کارخانه مواد شیمیایی است که بعد از اعتراضات کارگری زندانی شده است. او بعد از یکسال به طور ناگهانی از زندان آزاد می شود و وقتی به خانه بر میگردد متوجه می شود دختر نوجوانش، سمیه فرزندی به دنیا آورده است ، در حالیکه سمیه ازدواج نکردهاست.