"بهروز" و "مرتضی" دو جوان شهرستانی، از جهت خصوصیات اخلاقی درست نقطه مقابل هم هستند. بهروز برای کسب هزینه تحصیلش کار میکند. ولی مرتضی بیکاره و ولگرد میشود. مرتضی یکبار برای به دست آوردن مقدار کمی پول، دست به سرقت میزند ولی پیش از انکه بهروز بتواند او را از این کار بر حذر دارد، پلیس او را در حین فرار مورد اصابت گلوله قرار داده و به قتل میرساند.