"تام دانسن" (وین)، جوان مصممی است که دلیجانش را از دلیجان هائی که به غرب می روند، کنار می کشد. او و همراهش، "گروت" (برنان) می خواهند به جنوب، به سوی تکزاس و رود سرخ، بروند و محبوبه "تام"، "فن" (گری) را تنها می گذارند. با دیدن دود سیاه پشت سرشان، می فهمند که سرخ پوستان به کاروان دلیجان ها حمله کردهاند.