کارل تامسون مزدور حرفه ای، دوستش متی، و یک دختر آلبانیایی در زندان وحشیانه کوزوو که در آن متی به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته است، برگزار می شود. درست قبل از اینکه او بمیرد، میشی کارل را به مدال نیکول استوارت، که استاد انگلیسی در دانشگاه آتلانتیک آتلانتیک در لانگ آیلند در نیویورک است، به مدرسه می دهد. سپس کارل و دختر آلبانیایی فرار می کنند و کارل دو دستگیر می شود. سه ماه بعد، کارل در دانشگاه نشان می دهد و از نیکول دیدن می کند، که تمایلی به پذیرش مدال متی ندارد، زیرا به دلیل تعهدات نظامی او، ماری از زندگی نیکول بیشتر از او بود. به زودی پس از دیدار کارل با نیکول، او به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته است. هنگامی که کارل از این می شنود، او دوستش دارد. ادل لینکلن و رامل به او کمک می کنند تا جایگزین نیکول را تحت نام نامنویسی بگیرد، و سپس کارل یک دوست مزدور را به نام اندی در تحقیق ضرب و شتم به ارمغان می آورد تا اندی بتواند با کارل، اد، و Rahmel. کارل معتقد است که عضو تیم فوتبال بود که آن را انجام داد و سپس متوجه شد که اعضای تیم استروئیدها را انجام داده اند. کارل به طور کامل نمی داند چه اتفاقی می افتد تا زمانی که او و دوستانش مزدور آنها را به عنوان افرادی چون بیل برادن و Tony Lo Russo، پسر ونسان "Vinnie The Brick" Lo Russo، تحقیق کنند. این زمانی است که زندگی بیگناهان در معرض خطر بیشتری قرار دارد. آیا کارل و خدمه مزدور او می توانند نیروهای شیطانی را در برابر طرح استروئید متوقف کنند، هر کدام از آنها؟