کودکی که مادرش را از دست داده است از دایی جوانش دائماٌ مادرش را میخواهد ودایی به دروغ به کودک میگوید که مادرش به بهشت رفته و روزی بازخواهد گشت.کودک یکبلر در یک مکالمهی تلفنی با رقاصهای گمان میکند که مادرش را یافته است.مکالمه و بعد ملاقات این رابطه را هرروز عمیق تر میکند و متدرجاٌ بین رقاصه و دایی جوان کودک نیز عشقی پدید میآورد تا جائیکه رقاصه از کارش چشم میپوشد.صاحب کابارهای که رقاصه در آن فعالیت میکرده کوشش در بازگرداندن زن میکند، اما مرد جوان مانع شده و با او ازدواج میکند.