Laichun، پدرش و دو مادر، عمو و پدربزرگ از نسل های مختلف هستند؛ در نتیجه همه آنها متفاوت فکر می کنند. پدر سرپرست خانواده است و چون او معتقد است که باید نام خانوادگی خود را ادامه دهد، دو زن را می گیرد. اولین همسرش هم همینطور احساس می کند و همسر دوم هم اجازه می دهد. Laichun احساسات بین او و والدینش را احساس می کند و باردار می شود، اما هنگامی که دوست پسرش مسئولیتی را بر عهده نمی گیرد، به دیوار می رسد. وقتی پدرش در بیمارستان بستری است، او شروع به درک پدر و دو مادرش می کند. او بالاخره در حال رشد است.