دختر و پسری به یکدیگر علاقمندند و قرار است مراسم ازدواجشان همزمان با جشن سالیانهای که در قبیله در پیش است صورت گیرد.اما هوسبازی پایان ناپذیر "خان" اینبار متوجه دختر میشود.خان پس از آن که پی میبرد عاشق دختر،جوان پرشروشور و دلاوری است،ابتدا با ارعاب و سپس با دیسه چینی وارد عمل میشود و چون توفیقی به دست نمیآورد،توطئهی قتل مرد جوان را در جریان یک مسابقهی اسب دوانی طی جشن سالیانهی قبیله تدارک میبیند.اینبار هم نه تنها خان به نتیجه نمیرسد بلکه رعایای خود را نیز به رهبری جوان عاشق،پیش رو و علیه خود میبینند.