حسنعلی خان به همراه همسر و دخترش به تهران میآیند ودر منزل دامادش ساکن میگردند. او اموال و داراییهای خود را ازدست داده است؛ به نحوی که حتی برای تهیۀ امکانات ازدواج دختر دومش - پروانه - نیز درمانده است و بدین ترتیب امیدوارند در تهران بتوانند زندگی و آیندهٔ بهتری برای خود بسازند. او دست بسوی اقوام و وابستگان دور و نزدیک دراز میکند، اما هریک از آنان به نحوی، از کمک به او خودداری میکنند، تا آنکه ...