حلقه Hassard و پدر جف، شکارچیان وحشی، در یک کوه کوه پنهان زندگی می کنند، زیرا جف برای قتل که او مرتکب نشده، می خواست. اما همه چیز تغییر می کند وقتی که آنها یک خانم جوان از دست رفته، رایلی مارتین، که متوجه شده است که حلقه "هرگز دیده بان زن نزدیک است." جف مجروح شده است، حلقه از دزدان اسب و قانون رنج می برد و رایلی (که به نظر می رسد یک وکیل است) کار می کند تا حصارها را پاک کند؛ اما دیگران ترجیح می دهند که مرده باشند