1825، شمارش معکوس Rennitz در پادشاهی پس از ناپلئونی هانوفر. والتر فیچنر، فاحشه و باهوش فریبنده، رویای خود را در مورد پیروی از امدادرسانی قدیمی Senneisen، مربی سابق خود، زمانی که دست به گریبان دلسوزی زده بود، محکوم کرد. عاشق والتر، Gisela Furnagel خدمتکار غیرقابل اعتباری، به طور مداوم برای گسستگی های لب و دشواری که کلاهبردار قلدرش را به خوبی می فهمد، در معرض مشکل قرار می گیرد. والتر همیشه با ایده های انقلابی خود مخالفت کرد و خستگی ناپذیر شد، اما در حساب او، زمانی که بعد از یک شکار بر روی یک خدمتکار قدیمی پس از دزدیدن نان، از گرسنگی می سوزد، تسلیم می شود. معاون در معرض خطر ورشکستگی به عنوان کالای اصلی خود، چوب، به شدت مدیریت شده است، Senneisen است sidetracked، اما موفق به افزایش تعداد Walter به عنوان جانشین او. حسادت Diebold مظنون کوچک، خواست Gisela و مجموعه ای از تله هیولا.