"حبیب"، "محسن" و "منصور" با مردی به نام "کیوان" که خشن و زورگو است دائماٌ درگیر هستند. او به ساکنین خانههایش پانزده روز مهلت میدهد که دیون خود را به او بپردازند وگرنه خانههایشان را غصب خواهد کرد. در این بین حبیب برنده جایزه بختآزمائی میشود و این وسیلهای میگردد که بدهکاری مردم محله را بدهد ولی کت حبیب که بلیط در جیب آن است گم میشود. همه مردم محله درصدد پیدا کردن کت برمیآیند. نتیجه این تجسس همگانی باعث میشود که گروهی قاچاقچی کشف و تحویل قانون شوند. کت سرانجام پیدا میشود و جبیب پس از گرفتن پول جایزه، دیون اهالی محل را میپردازد.