میکی سخت 12 ساله است اما با 12 ساله دوست داشتنی که برادر و خواهر جوانش در خانه مادربزرگش زندگی می کند. یک روز، یک حوضه شهری در حیاط خلوتش فرود می آید و بچه ها معتقدند که آنها توسط والدین مرده آنها (که به اعتقاد آنها در ستارگان زندگی می کنند) فرستاده شده است. دولت سنگ را دور می اندازد و آن را به دانشگاه محلی می فرستد. در تلاش های کودکان برای بازیابی شهاب که آنها معتقدند، خودشان هستند، آنها یک دانشمند دوری را می بینند که در قلب خود برای بچه ها محل می یابد. در همین حال، بهترین دوست پدر و مادر مایکل، معتاد به مواد مخدر (که وعده داده بود پدر و مادر به مراقبت از بچه ها) بدهکار فروش مواد مخدر پول و در نهایت باید پنهان کردن پس از به سختی فرار از ضربه.