فراز، به خاطر معالجه همسرش پری به کمک عزیز، رفیقش پیرمرد مومن و ثروتمندی بهنام حاج کرم را گروگان میگیرد. پسر حاج کرم که قبلا املاک پدرش را تاراج کرده برای نجات پدرش کاری نمیکند. عزیز و فراز تحت تاثیر رفتار مش غلام تصمیم میگیرند توطیه پسر وی را خنثی کنند. از طرفی فراز از مش غلام هدیهای میگیرد تا بتواند هزینه عمل همسرش را بپردازد.