عاطفه پس از مرگ پدرش به خرمشهر برمیگردد و تصمیم به آبادی نخلستان میگیرد بالاخره با کمک صابر و صابره زوج جوان و همیاری و همکاری مردم نخلستان را آباد میکند. نام سابق نخلستان صابر بوده که پدر عاطفه آن را از پدر صابر خریده تا ازدواج آنها صورت بگیرد آنها شهید شدهاند و این زوج فقط به چشم عاطفه میآیند