«مرتضی» مرد متدین و مورد اعتماد محله است. «مصطفی» برادر وی نیز چون تمامی اهل محله از او حرفشنوی دارد. مصطفی عاشق دختری بدنام به نام «نانا» میشود و نانا امیدوارانه به زندگی گذشتهاش پشت میکند اما زمزمههای گروهی بداندیش، سبب دخالت مرتضی در زندگی مصطفی شده و نانا بار دیگر به زندگی گذشتهاش رو میکند. مصطفی به توصیه برادرش با «شیرین» ازدواج میکند و البته زندگیشان د.امی نمیاورد. مرتضی پس از یک سلسله ماجرا، متوجه اشتباه خود شده و نانا را یافته و به عقد برادرش مصطفی درمیآورد.