مرتضی اسماعیلدوست: در «آن سوی ابرها» به دلیل فقدان ارتباط منطقی میان روایت شکل نگرفته با کلیت داستان، نه تنها عنصر غافلگیری در مسیر حل پازل داستانی رخ نمینماید، بلکه موجب ایجاد حفره در فیلمنامه «آن سوی ابرها» میشود.
مرتضی اسماعیلدوست: فیلمساز به دور از هرگونه کلیشههای رایج و شعارگرایی از طریق زبان بصری و از طریق تقابل موقعیت کوپالِ در تنگنامانده با تصاویر مستند «راز بقاء» در این مسیر حرکت میکند.
مرتضی اسماعیلدوست: «گشت ارشاد 2» چند گام جلوتر از آثار مبتذل فیلمفارسی از هر وسیله و مسیر دمدستی استفاده میکند؛ فرقی ندارد رمالی باشد یا مداحی و عشقبازی باشد و یا سیر و سفر در زیر شلوار! در فیلم انواع و اقسام دیالوگهایی جنسی و اشارات زیر کمری و حتی تمسخر دین و آئین و فرهنگ ایرانی را میبینیم.
مرتضی اسماعیلدوست: «آره پسر، برو بیرون و همه شان را بکش.» تراویس بیکل،قهرمان سابق جنگ ویتنام حالا در روزگار نو رسیده،گذرش به مرز جنون رسیده است. غریبهای در شهری رنگارنگ از همه تباهیها...
مرتضی اسماعیلدوست: فیلم «اروند» با وجود کمبنیه بودن موقعیتهای دراماتیک، دارای فضاسازیهای شاعرانه و قابهای مینیاتوری است و جهان ذهنی شخصیت ها را تا حدی برای مخاطب ملموس میکند.
مرتضی اسماعیلدوست: «دراکولا»ی ایرانی غرق در دنیای اعتیاد است و نویسنده و کارگردان به شوخیهایی تکراری بسنده میکند تا به مخاطب بگوید که درد اعتیاد از زخم خونآشام هم دردناکتر است.
مرتضی اسماعیلدوست: فیلم «مرگ ماهی» از مرگ مادر آغاز میشود و در همان ایده باقی میماند اما نویسنده و فیلمساز به جای بهرهگیری از عناصر سینمای معرفتشناسی در میان قابهای رنگ و وارنگ فیلمبردارش که از جسد مادر، قدیسی والا ساخته است، گم می شود!
مرتضی اسماعیلدوست: سکانسهایی تکراری و بیهویت در کلیت اثر موجب این شده که در میانه شاهد سکانسهای اضافه بسیاری باشیم تا متاسفانه «دلبری» برخلاف نامش و با توجه به سوژه بسیار گرانقدر و ارزندهای که انتخاب کرده است نتواند در مسیری همدلانه با نگاه مخاطب حرکت کند.
مرتضی اسماعیلدوست: نگاهی به سیمای «خندههای آتوسا» داشته باشیم پی خواهیم برد که شمایلی به هم ریخته و فضایی سطحی در برابر داستانی قرار گرفته است که به ظاهر میخواهد معمایی باشد با کمی ته مایههای سیاسی و نگاهی از زندگی دوگانه مردمانی که در برزخ رفتن و ماندن گرفتار ماندهاند.
مرتضی اسماعیلدوست: فیلمی که توان خلق درام ندارد و به دنبال مد تقلیدگرایی به شکلی ناشیانه از آثار فرهادی است، بیآنکه بتواند دادهای در این میان منتقل کند. از این رو طرح موضوعاتی چون افشای حقیقت، پنهانکاری و قضاوت در شکلی کاملا تصنعی نمایان میشود.
مرتضی اسماعیلدوست: «برادرم خسرو» از طریق تیتراژ ابتدایی دایرهوارش، مخاطب را به تماشای فیلمی روانکاوانه و با درک چرخهدوار سرنوشت دعوت میکند اما در پرداخت ایدهای مبنی بر اختلال عصبی کاراکتر خسرو، به سطحیترین شکل ممکن عمل میکند.
مرتضی اسماعیلدوست: وجه تمایز «اژدها وارد میشود» با دیگر آثار سینمای ایران در بیکرانگی موضوع، ژانر و روایت بوده که معجونی از انگارههای ذهنی فلسفنده را در بستهای طنازانه با رویکرد معمایی و براساس تم جستوجو و ساختاری فراواقعگرایانه نمایان میکند.
مرتضی اسماعیلدوست: «بارکد» با انتقال مفاهیم بیاخلاقی از طریق ایده و پرداختی کاملا طرحریزی شده مبنیبر بازی با عناصر و نشانههایی آشنا و فریبنده نزد مخاطب، بارکدی از رسوایی را به روح و روان بیننده میزند...
مرتضی اسماعیلدوست: فیلمساز گرفتار شعارنمایی شده و در نیمه فیلم از خلق موقعیتهایی سینمایی و پرداختی دراماتیزه جا میماند، چرا که تنها به دنبال رساندن پیام خود است.
مرتضی اسماعیلدوست: «سینما نیمکت» اسیر ایده زیبایش شده و در دقایق بسیاری توان خلق موقعیتهایی جذاب از دل طرحهایی خلاقانه را ندارد و فیلم با پیمودن مسیرهایی که چندان درام قابل اعتنایی برای بیننده نخواهد داشت، هدر میرود.