یاسمن خلیلیفرد: «آستیگمات» یک درام خانوادگی است که بحرانهای مختلف خانوادهای را به تصویر میکشد که در شرف از دست دادن خانهشان هستند. طبیعتاً این، تنها بحران فیلم نیست و آدمهای فیلم با مشکلات کوچک و بزرگ دیگری نیز دست و پنجه نرم میکنند.
یاسمن خلیلیفرد: «گرگ بازی» فارغ از اشکالات فیلمنامهاش، از دیگر جهات فیلم قابل توجه و قابل احترامی است. انتخاب درست زوایای دوربین، طراحی درست و خوب صحنه و لباس، میزانسن خوب و دقیق و موفقیت نسبی کارگردان در هدایت بازیگران از نقاط قوت کار است.
یاسمن خلیلیفرد: به جرئت اذعان میکنم که «خانم یایا» نه تنها بدترین فیلم کاهانی تا به امروز بوده، بلکه بدترین فیلمیست که در یک سال اخیر در سینمای ایران تماشا کردهام. به نظر میرسد فیلم، اصلاً فیلمنامهای ندارد، خبری از مولفههای ناب و شاخص سینمای کاهانی در آن دیده نمیشود، هیچ رگهای از طنز و بامزگی در فیلم به چشم نمیخورد
یاسمن خلیلیفرد: «تهران لس آنجلس»که لوکیشنهای خارج از ایران و بازیگران غیرایرانی و موضوعات بین کشوری دارد، عموماً با استقبال زیادی مواجه میشوند. نمیدانم این را باید عیب تلقی کرد یا حسن. این که سینمای بیرونق این روزها، بتواند با فیلمی که مردم از آن استقبال میکنند رونقی بگیرد شاید یک موهبت باشد اما این که فیلمی کم مایه که در ژانر خود کم و کسریهای بسیاری دارد
یاسمن خلیلیفرد: «آخرین بار کی سحر را دیدی» چیز متفاوتی را ارائه نمیکند. این بدان معنا نیست که فیلم بد است؛ برعکس، فیلم علیرغم همهی اشکالات فیلمنامهای اش کار تر و تمیزی از آّب درآمده و برعکس بسیاری از فیلمهای هم ژانر خود باورپذیر است اما چیز متفاوتی هم در آن دیده نمیشود.
یاسمن خلیلیفرد: «تنگه ابوقریب» بیتردید یکی از بهترین فیلمهای سینمای ایران در سالهای اخیر است که میتوان آن را مجموعه درستی از انتخابهای بهرام توکلی دانست. فیلمی که به شکلی مستندگونه راوی لحظات تاریخی فراموش شده و توامان تراژیکی در سالهای جنگ است و این نگاه هوشمندانه به "جنگ" در جای خود شایسته تقدیر است.
یاسمن خلیلیفرد: «هزارپا» هم به لحاظ اجرا فیلم تمیزی ست. اندازه نماها، زوایای دوربین و بازیهای آن از بخشهای مثبت کارند که بیشک نقش فیلمساز در این موفقیت را نمیتوان نادیده گرفت اما کار همچنان از ساده انگاری فیلمساز نسبت به اثر کمدی لطمه میخورد؛ لطمهای که باعث میشود «هزارپا» نتواند به یک کمدی خلاقانه و منحصر به فرد در سینمای ایران تبدیل شود.
یاسمن خلیلیفرد: باید اعتراف کنم که پیش از تماشای «شماره 17 سهیلا» هرگز حتا تصور نمیکردم که فیلمی که ظاهری این چنین ساده داشت بتواند تا این حد نظر مثبتم را به خود جلب کند و حالا فکر میکنم محمود غفاری با خلاقیت، اجرای غیرکلیشهای و تمیزش و مجموعهی درست انتخابهایش به موفقیتی دور از انتظار دست یافته است که امیدوارم ادامه داشته باشد.
یاسمن خلیلیفرد: «شعله ور» فیلم خوبی است اما حیرت انگیز نیست. شاید اگر کارگردان دیگری جز نعمت الله آن را ساخته بود میتوانست توجه بیشتری را به خود جلب کند اما حمید نعمت الله آنقدر فیلمهای خوش ساخت در کارنامهاش دارد که مقایسه هر فیلم او با فیلم دیگر قضاوت را درباره آن اثر دشوار میکند.
یاسمن خلیلیفرد: فیلم بر پایه ی یکی از مهم ترین معضلات جامعه یعنی "طلاق و تبعات آن بر زندگی فرزندانِ طلاق" ساخته شده است. «بلوک 9، خروجی 2»، یک ویژگی مهم دارد که به جذابیت بیشترش انجامیده و آن ریتم مناسبش است.
یاسمن خلیلیفرد: «وقتی برگشتم» را می توان فیلمی خاطره بازانه و نوستالژیک دانست و چنین فیلم هایی عموماً با دو برخورد از سوی تماشاگران مواجه می شوند؛ برخی تماشاگران این فیلمها را پس می زنند و برخی به شدت با آن ها ارتباط برقرار می کنند.
یاسمن خلیلیفرد: بی تردید «آینه بغل» قابل قیاس با بسیاری از فیلمفارسی های معروف دهه چهل و پنجاه است که تنها با تکیه بر ستارگان خود گیشه ها را فتح می کردند و مخاطبان را راضی نگاه می داشتند اما نکته قابل توجه اینجاست که مخاطب دهه 90، با مخاطب دهه 40 فرق می کند.
یاسمن خلیلیفرد: در «سد معبر» هم همان بار تلخ ناشی از رئالیسم غلیظ و بی سانسورِ «ابد و یک روز» کاملاً مشهود است. فیلمساز و فیلمنامه نویس با دغدغه مندی اجتماعی خود به سراغ طرح مسئله ای حساس و در عین حال رایجِ این روزهای جامعه رفته اند.
یاسمن خلیلیفرد: «مالاریا» شاید یکی از ضعیفترین فیلمهای کارنامه شهبازی در قیاس با شخصِ خودش باشد وگرنه این فیلم میتوانست فیلمی قابل قبول و حتی خوش ساخت برای فیلمسازی جوان یا کاراولی به حساب آید.
یاسمن خلیلیفرد: شاید «ملی و راههای نرفتهاش» در سطح انتظاری که از تهمینه میلانی داشتیم نباشد اما فیلمی از یک فیلمساز جریان ساز است که همچنان بسیاری از استانداردهای لازم در آن یافت میشوند تا به عنوان فیلمی "آموزنده" و "واجد پیام" تماشایش کنیم.
یاسمن خلیلیفرد: «تابستان داغ» فیلمی رابطه محور است؛ بدین معنا که روابط میان شخصیتها نقش اساسی و مهمی در پیشبرد آن دارد. در میان تمامی اتفاقات تلخی که هر دو خانواده را درگیر میکند در نهایت صلحی نسبی میان زن و شوهرها به وجود میآید که عامل آن همان رویداد تلخ است.
یاسمن خلیلیفرد: فیلمی که قرار بوده است به قصد تبلیغ و فرهنگسازی برای یک مقوله مهم و حیاتی اجتماعی ساخته شود اما به دلیل بسیاری از کاستیها در ساختار روایی و فرمیک نمیتواند به این هدف مهم دست یابد.
یاسمن خلیلیفرد: دیگر دورهی جمع کردن ستارگان و آوردن صحنههای رقص و آواز برای پرفروش کردن فیلمها تمام شده و مخاطبی که آثار موفق سینمای ایران را تماشا کرده است با چنین المانهایی راضی نمیشود.
یاسمن خلیلیفرد: آنچه نمیتواند منجر به تکرار موفقیتش گردد، بیمایگی داستان، تکراری بودن موقعیتها و بیهدفی آشکار تولیدکنندگان از ساخت آن بوده است. مخاطبی که یکبار به سبیلهای ویشکا آسایش و موها و لباس رضا عطاران و ... خندیده است.
یاسمن خلیلیفرد: «امتحان نهایی» به عنوان فیلمی که نام زنده یاد عباس کیارستمی را به عنوان طراح داستان و یکی از فیلمنامه نویسان با خود حمل میکند، فیلمی شکست خورده است که ایده و طرح درخشان اولیهی آن قربانی اجرایی پراشکال، ناهمخوان و ناشیانه شده است.