میثم کریمی: « لس آنجلس تهران » را میتوان یکی از سطحیترین و بیمزهترین کمدی سالهای اخیر سینما دانست که نه میتواند بخنداند و نه حرف تازهای برای گفتن دارد. فیلم چند شخصیت تک بُعدی دارد که از این سو به آن سو میروند و بیمزهترین موقعیتهای کمیک را به اجرا در میآورند تا مخاطب با تماشای آنها به خنده بیفتد.
میثم کریمی: « لاتاری » در مجموع اثری عقب مانده است که بیشتر برای مصرف داخلی ساخته شده و به شدت نیز تاکید دارد تا مخاطبش را احساساتی کرده و او را به سمت تفکر خشونت آمیزی که در اثر مطرح میشود سوق دهد و چنانچه مخاطب راه دیگری را برای پایان بحران قاچاق در نظر داشته باشد، او را بیغیرت خطاب میکند.
میثم کریمی: آنچه که عیان است این مسئله است که سازندگان « دم سرخها » خیلی دغدغه سینما ندارند و با یک نگاه کاملاً تجاری به این عرصه وارد شدهاند و هرچیزی که بتواند اندکی فروش اثر را افزایش ببخشد در آن میگنجانند.
میثم کریمی: « شعلهور » حمید نعمت الله اگر فیلمنامه بهتری میداشت، میتوانست اثری استاندارد برای سینمای ایران باشد اما متاسفانه فیلم دو نیمه کاملاً متفاوت از هم دارد که از لحاظ کیفیت یکسان نیستند. نیمه اول تا حد زیادی درخشان است اما داستان در نیمه دوم گم میشود.
میثم کریمی: بازیگران فیلم در « تنگه ابوقریب » بازیهای خوبی از خود بهجای گذاشتهاند اما به جهت عدم پرداخت صحیح شخصیتهایشان، نتیجه چندان درخشانی بر جای نمانده است. جواد عزتی که شوخ طبعیاش در اینجا نیز دیده میشود، از جمله بازیهای خوب فیلم را رقم زده.
میثم کریمی: در فستیوال کمدیهای سطحی که این روزها در حال اکران در سینماهای ایران است، « خوک » مانی حقیقی یک نعمت در این ژانر محسوب میشود. اثری که به ابتذال رو نمیآورد و داستانی جذاب و بدیع را به مخاطب ارائه میکند که میتواند ذهن مخاطبش را به چالش بکشد.
میثم کریمی: الگوهای تکرار شونده جدال زن و مرد که معتقدند جنس مقابلشان چیزی نمیفهمد، ایده نخنمایی است که بهرحال همواره در حال تکرار است و در سالهای اخیر سر از سوپرمارکتها درآورده اما بهرحال، « دشمن زن » اینبار به جای سوپرمارکت، پرده سینما را به خود دیده است.
میثم کریمی: خیلی نباید انتظاری از «لونه زنبور» داشت. تمام تلاش سازندگان فیلم ساختن یک کمدی پرفروش بوده که در آن هرچیزی که میتوانسته لبخند را به لبان تماشاگر به کار گرفته شده است. از دیالوگهای جنسی که مفهوم دوگانه دارند و بطور عجیبی در سینمای ایران در حال اپیدمی شدن است گرفته تا داد و فریاد و جفتک و لگد و...
میثم کریمی: « مصادره » کمدی تکراری است که با مقدمهای بسیار خوب آغاز میشود اما بلافاصله آن را نابود میکند در اواسط داستان نیز میخ محکمی بر تابوت آن میزند. نخستین تجربه مهران احمدی فراتر از یک کمدی جنسی تکراری پیش نمیرود.
میثم کریمی: «بدون تاریخ، بدون امضاء» را میتوان به جهت بازی بازیگرانش و در رأس آن، نوید محمد زاده تماشا کرد و از آن لذت برد. اما فیلم در بخش فیلمنامه و منطق روایی ، مخصوصاً در نیمه دوم به لکنت میافتد و پایانبندی اثر نیز اشتباه اثر را تکمیل میکند. پایانبندی که تأثیرپذیری فراوان آن از اثر اصغر فرهادی انکارناپذیر است. با این تفاوت که در اینجا پایانِ باز تأثیر زیادی بر مخاطب ندارد به دلیل اینکه خود فیلم هم تکلیفش را باشخصیت اصلی داستانش نمیداند. شخصیتی که فداکار است، فداکارتر میشود و درنهایت به نقطهای میرسد که دچار یک جنون برای فداکاری مفرط میگردد؛ بیآنکه منطق روایی آن مشخصشده باشد و سرنخهایی در طول داستان در اختیار مخاطب قرارگرفته باشد.
میثم کریمی: محمد هادی کریمی در فیلم « کمدی انسانی » بنا را بر روایت قصه آدم بی نام و نشانی قرار داده که ظاهراً قرار است در یک برهه تاریخی آن را به نمایش بگذارد و در این بین خرده داستانهایی را هم در کنار قصه اصلی روایت کند تا تماشاگر بتواند به شناخت عمیق تری نسبت به دنیای او دست یابد.
میثم کریمی: « آینه بغل » صادق بود. این فیلم به سینما نیامده تا هنر را به مخاطب عرضه نماید و یا بر افکار مخاطبش تاثیر بگذارد. « آینه بغل » به سینما آمده تا مجموعه دلایلی که شهروندان امروز ایران به واسطه رویت آن به خنده میافتند را در اختیارشان قرار دهد و اینکار را هم بخوبی انجام میدهد.
میثم کریمی: جدایی نادر از سیمین به دلیل به تصویر کشیدن فقر فرهنگی و همچنین انتقاد از سیستم قضایی ایران، مورد تایید جشنوارههای خارج و به قول معروف خارج نشینان است. البته بیانصافی است که این اتهام را به اصغر فرهادی بزنیم.
میثم کریمی: « قاتل اهلی » جایی در سینمای مدرن ندارد. در تاثیر مسعود کیمیایی در شکلگیری سینمای ایران شکی نیست و هرگز نمیتوان نقش او را در این سینما انکار نمود اما به نظر میرسد که او اعتقادی به تغییر رویه ندارد و ترجیح میدهد کماکان براساس افکار دوران « قیصر » ، آثارش را ساخته و روانه سینما نماید.
میثم کریمی: سینمای امروز ایران بیش از هر زمان دیگری نیاز دارد تا آثاری را به خود ببیند که در آن تفکرات اشتباه سنتی در آن مورد چالش قرار میگیرند. اما رویه رایج سینمای ایران که ساکت ماندن جنس زن در مواجه به تفکرات اشتباه سنتی و در نهایت دست و پا زدن و تقلا برای زندگیاش است.
میثم کریمی: « خفهگی » جیرانی با تمام ایراداتی که در ساختارش دارد، تجربهای متفاوت در سینمای کنونی ایران است و با فاصله بسیار، به قول جیران ، خاصترین ساخته این روزهای سینمای ایران است اما باید گفت که واژه « خاص » در اینجا تنها پوسته جذابی است که بر کلیت اثر کشیده شده است.
میثم کریمی: فیلم پوسته شاد و سرخوشی دارد که میتواند نکته مثبتی برای اثر محسوب شود. اینکه کارگردان در اولین تجربه فیلمسازیاش به سراغ تمهای محبوب سینمای ایران نظیر " خیانت " نرفته و سعی کرده فضایی شاد را در داستانی نسبتاً فانتزی روایت نماید، نکته امیدوار کنندهای محسوب میشود.
میثم کریمی: « مَلی و راههای نرفتهاش » تنها به زورگویی مرد و مظلومیت زن میگذرد. روندی که در طول فیلم هرگز تغییر نمیکند و بصورت شتابزده به مخاطب ارائه میشود تا آخرین ساخته میلانی در سطح باقی مانده و بیشتر شبیه به ذکر مصیبت و مرثیه باشد که واکنش احساسی تماشاگر را به همراه دارد.
میثم کریمی: فیلم که به پایان میرسد، نه بر داشتههای مخاطب افزوده میشود و نه حال خوبی که روزش را بسازد نصیبش میشود. او تنها مصیبهایی را در جریان داستان شاهد بوده که بدون منطق و دلیل، سلسلهوار پشت هم ردیف شدهاند تا او با دیدن آن دچار فروپاشی احساسی شود.
میثم کریمی: در دنیای فرحبخش کماکان زنان برای ازدواج با مردان حاضر به انجام هرکاری هستند و در دنیایشان جز این نیست و مردان نیز جماعتی هستند که علاقهمند به صیغه و مفاهیم اینچنینی میباشند.