دامون قنبرزاده: خلاصهی داستان: چند دوست، با تصمیم یکی از آنها به نام نیل به جزیرهای دورافتاده میروند تا تعطیلات آخر هفته را در آنجا سر کنند. با ورود به جزیره، پس از...
دامون قنبرزاده: دخترِ خدمتکار زیبایی وارد خانه ی یوهانس فرمیر، نقاش معروف هلندی می شود و موضوع یکی از تابلوهای او قرار می گیرد … فیلم، ریتمِ خسته کننده و کُند و...
دامون قنبرزاده: آغاز فیلم، با طراحی صحنه ی خوفناک و موسیقی وهم انگیز، آغاز خوبی ست برای یک فیلم علمی ـ تخیلیِ وحشت انگیزِ خیلی خوب. ریپلی، وقتی از خوابِ اصحاب کهف...
دامون قنبرزاده: فیلمِ تحسین برانگیز و شگفت انگیز بنینی، با ایده ای حیرت آور و بزرگ، درباره ی تخیل پردازی و داستان پردازی حرف می زند؛ اینکه در زندگی سخت و کُشنده...
دامون قنبرزاده: در آیندهی دیستوپیایی نزدیكی، افراد مجرد و تنها طبق قوانین شهر به هتل مرموزی فرستاده میشوند و در آنجا موظفاند ظرف ۴۵ روز شریكی برای زندگی رمانتیك خود پیدا كنند....
دامون قنبرزاده: “راز در چشمانشان” بعد از دیدار مجددش پس از گذشتِ چند سال، همچنان پُر قدرت و تکاندهنده است. درامی قوی و غریب که با فیلم نامه ای پر از جزئیات...
دامون قنبرزاده: قبل از شروعِ یادداشت، باید بگویم این نوشته، ماجرای فیلم را لو می دهد و این موضوع برای کسانی که هنوز فیلم را ندیده اند، نمی تواند چندان خوشایند باشد!
دامون قنبرزاده: فیلمِ از شخصیت های زیادی که وارد داستانش کرده، ضربه خورده است. شخصیت هایی که آنقدرها تأثیرگذار نیستند و معادی نتوانسته از پس جمع و جور کردنشان بربیاید.