سجاد مهرگان: «امیرِ» نیما اقلیما مینیمالیسم را ناقص میفهمد. که اگر خوب میفهمید باز هم سینمای محدودی خلق کرده بود که حتی نمیتوانست در سینمای مدرن ایران هم تاریخ ساز باشد.
سجاد مهرگان: حاتمیکیا این روزها خشن شده است، حق هم دارد، اما از کارگردان حرفهای چون او انتظار میرود بیش از اینکه با جریان احساسی به ساخت فیلمی مشغول شود، چون قدیم، خونسردی حرفهای خود را حفظ کرده و به ساز و کار اتفاقهای فیلمش منطقی بیاندیشد.
سجاد مهرگان: مالاریا یعنی «هوای بد»؛ هوای بد و مسمومی که شهبازی اصرار دارد بگوید تیپهای قصهاش در آن نفس میکشند و این هوای کشنده همه را گرفته است و دیگر جایی برای نفس کشیدن نمانده است
سجاد مهرگان: سینمای ایران در حال پوست انداختن است، در حال فهمیدن است و هنوز با نقد فاصله دارد. سینمای ما باید آموزش ببیند، باید پایش روی زمین بیاید و از پوپولیسم و در فضای متوهم بودن فاصله بگیرد.
سجاد مهرگان: اگر قرار باشد زور زدن شخصیتها برای جا شدن در قاب به دلیل خودخواهی و خودبینی آنها باشد کارگردان نباید تا این اندازه نسبت به این کشف سینمایی خود ذوق زده باشد و تمام فیلم را بر اساس این الگو طراحی کند.
سجاد مهرگان: فیلم فقط میخواهد شبیه دنیای سنتی نباشد. ذوق دارد شبیه کارگردانش هر چه زوتر به دنیای مدرن بپیوندد. اما تعریفش از دنیای مدرن، مدرنیته نیست، بلکه همان کباب سنتی است که در رستورانهای شمال شهر آماده طبخ گردد.