ساناز رمضانی: «بمب؛ یک عاشقانه» یک عاشقانه به تمام معناست که میتواند مخاطب را با خوش ریتمیاش، دیالوگهای جذابش و فیلمبرداری بینظیرش همراه کند و قصهای را بدون کلام و از میان نتهای موسیقی تعریف کند، قصهای جذاب و پرکشش که در تاریکی ناشی از هول مرگ، شکوفایی عشق را جشن میگیرد.
ساناز رمضانی: لازانیا» شوخیهایی دارد که برای مخاطب کودک مناسب نیست و کودکان و ماجراهایشان اصلاً نقش اساسی در فیلم ایفا نمیکنند، اما اکثر شوخیهایی که کلیت فیلم را میسازند، زیادی دمدستی و سبک هستند تا مخاطب بزرگسال را جذب کنند.
ساناز رمضانی: «مغزهای کوچک زنگزده» از آن دسته فیلمهایی است که بعد از ترک سالن سینما همراهتان خواهد ماند و تا چند روز در فضای زرد و غبارگرفته فیلم اسیر خواهید بود و از خود سؤال خواهید کرد، چوپان کیست، گله کجاست؟
ساناز رمضانی: «عرق سرد» ازلحاظ فرمی بهپای «من» نمیرسد و تواناییهای قصهگویی بیرقی را بهخوبی نشان نمیدهد اما فیلمی است که از بطن جامعه و نیاز امروز آمده است و تلاشی ستودنی است که باید تکرار شود تا به بار بنشیند.
ساناز رمضانی: سوژه سلطانی، جذاب است و در صورت پرداخت صحیح و سینمایی میتوانست یکی از آس های جشنواره باشد اما ناپختگی این طرح «چراغهای ناتمام» را تبدیل به یک شکست دیگر در شبهای سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر کرده است.
ساناز رمضانی: قصه اصلی «ممنوعه» هنوز کامل شکل نگرفته است و کمکم دارد جنبههای مختلفی از دغدغههای روز جامعه را یکبهیک به نمایش میگذارد و باید صبر کرد و دید این قصه دیوانهوار به کجا ختم میشود.
ساناز رمضانی: «یک کیلو و بیستویک گرم» میتوانست فیلم بهتری باشد اما برای یک فیلم اولی تجربه بدی نیست. مسلماً اولین تجربه رحیم طوفان بهاندازه فیلمی چون «انزوا» قوی و جذاب نیست، اما حداقل شرافت دارد و در این روزهای تلخ که کمدیهای مبتذل به ریش سینما میخندند، دغدغهای جدی را مطرح میکند.
ساناز رمضانی: به دلیل شرایط فعلی سینماست که میتوانیم «همه چی عادیه» را بهعنوان یک اثر متوسط بپذیریم. البته نباید از بازی عباس غزالی هم گذشت. بازیگری که باوجود استعداد درخشانی که از خود نشان داده تاکنون میدانی نیافته است تا بدرخشد. «همه چی عادیه» هم بهترین بازی وی نیست اما غزالی در نقش اول و با ایفای نقش یک کاراکتری که رگهای از کمدی هم دارد فرصت یافته است کمی بیشتر خود را نشان دهد.
ساناز رمضانی: «من دیوانه نیستم» انسجام خوبی هم ندارد و ریتمش نسبت به فضاسازی کند به نظر میرسد اما از سوی دیگر فیلمبرداری زیبا و مهمتر از آن صداگذاری خوبی راداریم کهبرگ برنده نهایی «من دیوانه نیستم» است. صداگذاری که به فیلمساز امکان میدهد بدون ردوبدل کردن دیالوگ، فضاسازی کند و شخصیتهایش را به بیننده نزدیک کند.
ساناز رمضانی: پشت دیوار سکوت یکی از بدترین و ضعیفترین فیلمهای سینمای ایران و کارنامه مسعود جعفری جوزانی است. فیلمی در حد مستندهای دسته صدمی که برای ترساندن نوجوانان نمایش میدهند یا بدتر از آن، شبیه سریالهای ماه رمضان صداوسیما که بیهیچ منطقی پیش میروند و فقط قلیان احساس دارند بهجای فیلمنامه، ساختار و شکل درست.
ساناز رمضانی: اگر اینهمه انرژی بهجای خلق تصاویر زیبا، صرف پیشبرد روایت به شیوهای جذاب میشد، نیم ساعت اول فیلم اینقدر جدا از بقیه ماجرا به نظر نمیرسید. درنهایت کوپال یک فیلم عجیب و تجربهای متفاوت در سینمای ایران است که در نوع خودش قابلاعتناست. آنهم در میان انبوهی از فیلمهای بدی که در جشنواره امسال دیدیم.
ساناز رمضانی: «بهوقت خماری» در کارنامه فیلمسازش یک اثر متوسط محسوب میشود که گرچه مانند کمدیهای دیگر امروز، به ورطه ابتذال نمیافتد، اما در جذب مخاطبش چندان موفق عمل نمیکند و ازاینروی هیچ پیشرفتی برای محمدحسین لطیفی محسوب نمیشود.
ساناز رمضانی: «هزارپا» در این روزهای عجیبوغریب سینما، روحی تازه است بر کالبد نیمهجان سینمای کمدی و کورسوی امیدی نسبت به کمدیهایی که درراه هستند ازجمله «مارموز» ساخته کمال تبریزی. شاید تبریزی هم با آخرین ساختهاش به دوران اوج خود برگردد و خاطره«مارمولک» را دوباره زنده کند.
ساناز رمضانی: این استفاده بیشرمانه از کمدی که توسط مردم ساخته میشود و دستبهدست میشود و دوباره به همان مردم فروخته و خورانده میشود در فیلمهای این روزها زیاد دیده میشود اما در «دشمن زن» آنقدر زیاد است که فکر میکنیم اگر فضای مجازی نبود احتمالاً اصلاً فیلمی به نام«دشمن زن» هم نبود.
ساناز رمضانی: نقد و بررسی قسمت ششم سریال گلشیفته: شعیبی گرچه تاکنون بهعنوان فیلمساز با دقت و سختگیری شناخته میشد در «گلشیفته» همهچیز را به راحتترین شکل ممکن برگزار میکند و صحنههایی که بازیگران زیادی در آن حضور دارند را بهجای دکوپاژ کردن، دوربین را ثابت میگذارد و کاراکترها را بهصف میکند تا دیالوگشان را بگویند و با شلوغ کردن سکانس و دیالوگهای همزمان سعی میکند این بیسلیقگی را بپوشاند.
ساناز رمضانی: نقد و بررسی قسمت پنجم سریال گلشیفته:«گلشیفته» تا همینجا هم بهروشنی مشخص کرده است که موضعش چیست و پیام اصلیاش حقوق زنان است، این رویکرد هرچقدر در قسمتهای اولیه محتاطانه و دوراندیشانه به نظر میرسید با پیشروی داستان لحن رکتر و سرراستتری به خود میگیرد.
ساناز رمضانی: نقد قسمت چهارم گلشیفته: به نظر میرسد که «گلشیفته» کمکم دارد روایت اصلیاش را رو میکند و با دور زدن خط قرمزها آهستهآهسته و نرم نرمک پیامش را به گوش مخاطب میرساند. اگر شعیبی بتواند کاراکترهایش را به هم ارتباط بدهد و موتور محرکه این روایت را هرچه سریعتر به راه بیندازد میتوان روی «گلشیفته» حساب باز کرد.
ساناز رمضانی: شاید بارزترین و مثبتترین ویژگی که در محتوای «خاله قورباغه» میبینیم، دعوت به تفکر درباره تضادهاست. تضاد فرهنگی، طبقهای، جسمی و جنسیتی، کاراکترهای اصلی «خاله قورباغه» را شکل میدهد. نوههای خاله قورباغه از گوشه و کنار جهان با خصایص و ویژگیهای متفاوت گرد هم آمدهاند
ساناز رمضانی: «شماره ۱۷ سهیلا»، اولین ساخته محمود غفاری است که در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. غفاری فیلمسازی است که بیشتر با فیلمهای کوتاه و مستندش شناخته میشود و در این رشته نام موفقی است. اما غفاری برای اولین تجربه فیلم بلند خود به سراغ یک دغدغه اجتماعی که کمتر به آن پرداختهشده است رفته است. موضوع اصلی فیلم «سهیلا» معضلات میانسالی و مشکلات ازدواج در سنین بالا بهویژه برای دختران است.
ساناز رمضانی: «بهوقت شام» دقیقاً همانجایی است که حاتمیکیا هرچقدر هم تلاش میکند نمیتواند جبههاش را مشخص کند و دیگر دنیای سیاهوسفیدش را ندارد.«بهوقت شام» پرسشی را مطرح میکند که گویا خود حاتمی کیا هم پاسخش را ندارد.