محمد احمدخانلو: نکتهای که فیلشاه را از انیمیشنهای خارجی مشابه خود متمایز میسازد، پیام محوری آن است. غالب آثار برجستهای که در آنها شخصیتی معصوم در گذر از حوادثِ یک سفر به کمال میرسد، درونمایهای مبتنی بر اتکا به خود و اعتماد به نفس دارند.
محمد احمدخانلو: در مجموع خانه فیلمی تلخ و سیاه است که با دوربین سر دست و سرگردان، سکانس پلانهای طولانی که بد کات میخورند. همه تنها دیالوگ میگویند و حرف و حرف و حرف! ائو در مجموع اثری نه چندان برجسته در ژانر خود محسوب میشود.
محمد احمدخانلو: برای مخاطب پیگیر سینما اثری تکراری و برای مخاطب عام، فیلمی آزاردهنده است. البته این آزاردهندگی مولفهی ثابت ژانر درام اجتماعی در نسخهی جشنوارهای است و مختص زرد نیست.
محمد احمدخانلو: نقاط گنگ قصهی نگار و ابهام علل حوادث نه با ذهن بیننده بازی میکند و نه کمک شایانی به تعلیق داستان میکند؛ بلکه تنها سیاه مشقی ساده و تجربهای تازه برای سازندگان است.
محمد احمدخانلو: شاید به خاطر این که ذائقهی مخاطب سینمای کمدی در این سالها کمی تغییر کرده و فیلمهای کمدی با مولفههای سخیف و اروتیک تمام فضا را گرفتهاند و مجال را از کمدیهای اجتماعیتر و حرفدارتر ربودهاند. البته ساختار روایی هم جذابیت کافی را ندارد و بیننده حق دارد حین تماشای فیلم چندین بار به ساعت خود نگاه کند.
محمد احمدخانلو: اکسیدان مجموعهای از جوکهای قدیمی و جدید در بستری داستانی کنار هم وصله و پینه شدهاند تا با شیرینکاریهای بازیگران مخاطب را در لحظه بخنداند. بعد هم مخاطب از خود بپرسد چه کسی به این فیلم مجوز داده است.
محمد احمدخانلو: داستان فیلم هم که بسیار آشنا است و حتی در سریالهای اپیزودیک تلویزیون نیز مشابه آن بسیار دیده شده است. سوال پایهایتر از این است که چقدر فیلم در چارچوب سینمای اجتماعی قابل بحث است. آیا میتوان اصلا این را سینما نام نهاد؟
محمد احمدخانلو: کارگردان سعی کرده مولفههای فرمی سینمای کیارستمی را پیاده کند. سکانسهای طولانی و بعضا ملالآور و برجسته کردن صدای محیط بهجای موسیقی متن، همان سبک نئورئالیسم کیارستمی را به یاد میآورد.
محمد احمدخانلو: نهنگ عنبر گرفتار سایر دنبالهسازیهای سینمای ایران شده است. کارگردان نتوانسته جهان فیلم اول را بسط دهد و در بازگشتی دوباره به آن حال و هوا اثری تقریبا تکراری را ساخته و پرداخته کرده که امید سوارشدن به دوش نسخه اول خود را دارد تا در گیشه به سود بالایی برسد.
محمد احمدخانلو: شاید بتوان آن را در جایگاه فیلمهای ابتدایی دهه شصت قرار داد که آغازگر سینمای دفاع مقدس بودند اما با غایت مطلوب آن سینما فاصلهی زیادی داشتند.
محمد احمدخانلو: فیلمساز خود را خدای فیلم میخواند و به نوعی یادآور میشود که تمام اینها فقط یک قصه بوده است. قصهای ساده که با شور و حرارت تعریف کرده است.
محمد احمدخانلو: موتور مسابقه برای علاقه و پیک موتوری برای کار، مسئلهای که در فیلم چندین بار مورد اعجاب و اعتراض مردان مختلفی قرار میگیرد؛ نگاهی که ناشی از تفکر سنتی و جامعه است.
محمد احمدخانلو: شاید برای معنی دادن به تغییر زاویه روایت فیلم این نام به کار رفته است. اما چالههای روایی قصه به این راحتیها پر نمیشود. فضای فیلم تاریک است.
محمد احمدخانلو: فیلم نسبت به قسمت اول خود در همه چیز عقبتر است. صحبت دربارهی شخصیتپردازی و دلالتهای قصه شوخی است. حتی در چارچوب کمدی هم نمیتوان آن را تفسیر کرد. اما فیلم در یک زمینه جلوتر است. دیگر یک فیلم سخیف نیست؛ رکیک است!
محمد احمدخانلو: کارگردان از قصههای قبلی خودش تقلید کرده است، اما مدادرنگی سه رنگ فیلمساز رحم ندارد. او قادر است با سیاه و خاکستری و قهوهای به جان هر مفهومی بیفتد!
محمد احمدخانلو: فیلمساز توالی مشکلات را مهندسی کرده است. گاهی این سختیها آن قدر تکراری است که بیننده حس میکند ادامهی قصه را میداند. ما «فانتین» و «کوزت» و «تناردیه»ها را در میان فیلم میبینیم.
وارد منظوم شوید
ثبت نام کنید
رمز عبور را فراموش کرده ام
در منظوم ثبت نام کنید!
قبلا ثبت نام کردم، ورود به منظوم
تایید شماره موبایل
ادامه فعالیت شما در منظوم منوط به تایید شماره موبایل است
تایید شماره موبایل
00:00
ارسال دوباره کد تایید
بازیابی رمز عبور
تایید شماره موبایل
00:00
ارسال دوباره کد تایید
شماره تلفن را اشتباه وارد کردید؟ بازگشت
رمز عبور جدید
یک رمز عبور جدید برای خودتان انتخاب کنید
دعوت به منظوم
دوستان خود را دعوت کنید! به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید. لینک دعوت: