- منظوم
- سریال ها
- سریال تلویزیونی مختارنامه (1390)
- دیالوگ های مختارنامه (1390)
دیالوگ های ماندگار سریال تلویزیونی مختارنامه (1390)
(فریبرز عربنیا): تزویر سکه ای دو رو است که بر یک رویش نام خدا و بر روی دیگرش نقش ابلیس است.
عوام خدایش را می بینند و اهل معرفت ابلیش اش.
تزویر به شما امان میدهد تا مقاومت تان را بشکند. پس از غلبه، شک نکنید! گردن تان را خواهد شکست!
عوام خدایش را می بینند و اهل معرفت ابلیش اش.
تزویر به شما امان میدهد تا مقاومت تان را بشکند. پس از غلبه، شک نکنید! گردن تان را خواهد شکست!
(رضا کیانیان): هر گاه سخنی دیدی که بود راز ، بگیر زبان گاز، تا نکنی سخن ساز، چون قفس عمرت میشود باز و مرغ جان ات کند پرواز!
(فریبرز عربنیا): مرحبا کیان! عقل های تاریک همیشه مغلوب دل های روشن اند. این روشن دلی ات از برکات گوهری است که از عمق دریای درد شکار کرده ای. مبارکت باشد.
(فریبرز عربنیا): عوض کردن تخت در این کاخ وصله ای ناجور نیست. شکوه و عظمت این قصر در مقابل سادگی ما وصله ای ناجور است.
(فریبا کوثری): تفاوت من با دخترانی چون خودم در این بود که آنها سال ها در پی شوهر بودند و من در پی همسفر، آنها هم بالین می خواستند و من همراه. من به دنبال مرامی بودم که مریدش شوم، مرامی که نشانش حب علی است.
(فریبا کوثری): چرا توقع بی جا می کنی؟ مردان جنگی عادتشان است، هر کجا شمشیرشان غلاف بود، بدان می خواهند با تیزی زبانشان کشتار کنند
(محمد فیلی): افراد ما ترس از مرگ دارند و افرا حسین به شوق مرگ شمشیر میزنند... هر کدامشان با فوجی از لشکر ما برابری می کند