- منظوم
- فیلم ها
- فیلم سینمایی مادر (1368)
- دیالوگ های مادر (1368)
دیالوگ های ماندگار فیلم سینمایی مادر (1368)
(محمدعلی کشاورز): این دنیا اینقدر کثیفه که با اشکهای تو هم پاک نمیشه...
(محمدعلی کشاورز): ای مادر... ای... اینقدر از ما کار کشیدن که شدیم بوفالو!
(رقیه چهرهآزاد): یه بشقاب بکش بذار کنار مادر، غلامرضا نصف شب گشنه ش میشه. تنگم آب کن واسه جلال الدین، برای محمد ابراهیم زیر سیگاری بذار. مراقب باش ماه منیر حکما قرصشو بخوره. بی خوابی نزنه به سرش. ببین دادشتون هم چی می خواد مهیا کنین، سر شب بخوابین بچه ها که بتونین صبح زود پاشین،فردا خیلی کار دارین.
(اکبر عبدی): مادر مرد از بس که جان ندارد، بیچاره پیر شده از بس مرده.
7.7
مادر
(1368)
داستان این فیلم از دو موضوع تشکیل شده که در نهایت سادگی با یکدیگر تلفیق شدهاند. موضوع نخست از دیدگاه فرزندانی است که در کنار مادر پیرشان یک بار دیگر روزگار خوش کودکی را تجدید میکنند. موضوع دوم سفر سبکبارانه یک مادر است به دیار دیگر که خود مشتاقانه در تدارک این سفر شرکت میکند و فرزندانش را در فراهم آوردن مراسم پس از مرگش یاری میدهد.