- منظوم
- فیلم ها
- فیلم سینمایی گذشته (1392)
- دیالوگ های گذشته (1392)
دیالوگ های ماندگار فیلم سینمایی گذشته (1392)
(پائولین بورلت): فکر میکنی وقتی یک زن میره توو خشکشوییِ شوهرش، جلوی چشم بچهش یه قوطی مایع رختشویی رو تا ته سر میکشه تا همون جا بیفته بمیره، فقط قصدش مردنه ؟!
(طاهر رحیم): نمیتونی هر چی دلت میخواد بگی و بعد عذرخواهی کنی...
5.9
گذشته
(1392)
داستان چند رابطه با محور اتفاقاتی در «گذشته» است. یک رابطه به پایان میرسد و دیگری قرار است شروع شود. محورِ هر دو رابطهای که به پایان میرسد و رابطهٔ جدیدی که قرار است آغاز شود، زنی به نام مارین است. احمد، که شوهر دوم مارین است، بهخاطر اختلاف با او به ایران بازگشته و پس از چهار سال به دعوت ماری به فرانسه فراخوانده میشود که میبیند همسرش نیز با مردی تازه به نام سَمیر آشنا شدهاست؛ پس ماری و احمد با یک طلاق توافقی - باتوجهبه نداشتن بچهای مشترک از خود - از هم جدا میشوند. اما مشکل لوسی با ازدواج جدید مادرش و اتفاقی که برای سلین - همسر اول سمیر - افتادهاست، گذشتهای را ایجاد کرده که بهراحتی نمیتوان از آن عبور کرد...