ماتیاس و Jeronimo از دوران کودکی یکدیگر را بدانند. دوستی آنها در طول تعطیلات قبل از شروع دبیرستان، هنگامی که هر دو آنها بیداری جنسی خود را تجربه می کنند، نوبت به نوبت می رسد. پدر ماتیاس رابطه خود را با پذیرش کار بسیار دور می کند. تحقیر خانواده در برابر همجنسگرایی، ماتیاس را متقاعد میکند که دوست و خود او را انکار کند. بیش از ده سال بعد، ماتیاس با دوست دخترش به شهر قدیمی خود برای کارناوال بازگشت. او به طور غیر منتظره به Jeronimo می رود احساسات به آرامی دوباره ظاهر می شود و به اوج می رسد، اما در چه قیمت؟