دن اونز که پای خود را در جنگهای داخلی آمریکا از دست داده به همراه همسر و پسرش از شرق به ایالت آریزونا در غرب آمریکا مهاجرت کرده تا در آنجا با کار مزرعه داری زندگی آرامی را سپری کند . در همین حین یک باند تبهکاری به رهبری بن وید هر از چندگاه دست به سرقت و قتل افراد بیگناه در آن منطقه می زنند . بن وید دستگیر شده و دن بهمراه یک گروه دیگر که دستیاران افتخاری کلانتر شهر هستند بایستی او را برای انجام مجازات اعدام با قطار ساعت سه و ده دقیه عازم یوما کنند . در همین حین دن متوجه می شود که پسرش ویلیام بطور مخفیانه بدنبال آنهاست و به او دستور می دهد به خانه برگردد اما او حرف پدرش را گوش نمی دهد . از سوی دیگر بن تلاش می کند تا با دادن پیشنهاد رشوه به دن راهی برای نجات خود پیدا کند و این در حالیست که چارلی پرنس معاون بن نیز بدنبال پیدا کردن راهی برای نجات اوست ...