مریل و پل مورگان از زمان محکومیت خود جدا شده اند. او یک وکیل منهتن است، به دنبال بخشندگی است. او در حال حرکت است، با تمرکز بر فروش املاک و مستغلات. همانطور که او یک شب به یک قرار ملاقات می پیوندد، از پرونده خود می پرسد، آنها شاهد یک قتل هستند؛ قاتل آنها را می بیند. FBI می خواهد آنها را در حمایت شاهد تا زمانی که قاتل دستگیر شود. او قبلا آنها را شکار می کند. FBI آنها را به ری، وایومینگ، یک شهر کوچک پرورش دهی می فرستد، جایی که آنها با کلانتر پیر و همسرش (که معاون وی است) باقی می مانند. مریل و پل باید روابط خود را مرتب کنند، در حالی که راه های نیویورک خود را در مقابل غرب قرار می دهند. در همین حال، مریل دو چیز را می داند که پولس نمی کند.