پناهنده روسی Tanya Borisoff ناگهان بدون هیچ هزینه ای در Rangoon، برمه، توسط عاشق او، تونی ایوانز، که یک قرارداد gunrunning از Nick، صاحب یک کلوپ شبانه آمورال، پذیرفته است. نیک معامله ای را امیدوار کرد تا تانیا را به عنوان اصلیترین میزبانش، که تانیاا پس از امتناع اولیه پذیرفته، تنها برای به دست آوردن بهترین وضعیت بد بداند. او با استفاده از نام "نقطه سفید" بدنام می شود، اما امور او باعث می شود تا کمیسیون پلیس او را اخراج کند. او به کمیساریای پیشین سابق او که با او بود را یادآوری می کند و ده هزار روپیه از او می خواهد که زندگی جدیدی را به وجود آورد. او از نام جدید مارجوری لنگ، به ماندالای، برمه، از طریق رودخانه ایراوادی توسط بخار استفاده می کند، جایی که او با دکتر گرگوری برتون آشنا می شود، که در راهش برای کمک به یک منطقه در معرض تب مخرب مضر است. همانطور که آنها به آرامی در عشق فرو می ریزند، او می آموزد که او این کار را انجام می دهد تا زمانی که یک بیمار در حین مستی عمل می کند، در حالی که مست است، باعث مرگ او می شود. او تصمیم می گیرد با او بجنگد تا بتواند پست خود را پشت سر آنها قرار دهد. اما تونی نیز در کشتی بخار است و تلاش می کند تا تانیا را متقاعد کند که هنوز او را دوست دارد. تونی سیم از نیک می گوید که پلیس در مسیر او قرار دارد و او را در بندر بعدی انتخاب می کند، بنابراین او شواهدی را نشان می دهد که نشان می دهد که سم را در معرض سم قرار داده است و به سمت کشتی فرار می کند، اما در حقیقت او در پشت قایق پنهان می شود. کاپیتان شواهد را پیدا می کند و معتقد است تانیا تونی را به قتل رسانده است، اما با درخواست دکتر برتون و همسر اول که سیم را پیدا می کند، در نهایت تصمیم می گیرد که خودکشی کرده و او را آزاد کند. هنگامی که تونی به یک تانیا شگفت زده می رود، تلاش می کند تا او را متقاعد کند که در ماندالای یک باشگاه با او باز کند، جایی که او دوباره می تواند "میزبان" باشد. از طریق آن زندگی می کند که سم هنوز در داخل کابین است، زیرا تونی می خواهد او را به او بخورد.