داستان سریال با آزاد شدن خلاف کاری خطرناک از زندان آغاز میشود.او 15 سال قبل با کمک آناستازیا دختر یکی از رئسای گروه های مافیایی اکراینی دست به سرقت الماس هایی گرانبها میزند اما پلیس در کار آنها دخالت میکند و او به خاطر عشقش اناستازیا خود را تسلیم پلیس میکند تا آناستازیا بتواند فرار کند.پس از 15 سال حبس کشیدن حالا او آزاد شده و به دنبال اناستازیا و الماس هایی که دزدیده اند میگردد او رد اناستازیا را تا شهر کوچکی به نام بنشی میگیرد و متوجه میشود که اناستازیا هویت خود را تغییر داده و ازدواج کرده و صاحب بچه شده است...