برنارد، پدر جولیان، دیک و آن، یک نمایشگاه را به مصر برگزار کرد. در اینجا، دوستان را پس از تلاش برای سرقت یک گردنبند قدیمی طلایی کشف کنید. بنابراین آنها با النا، همکار پدرش، به قاهره پرواز می کنند. در قاهره پدر جولیان سقوط می کند و سپس به سرقت متهم می شود. تا محاکمه او به زندان می رود پنج نفر در حال تلاش برای اثبات بی قراری برنارد و به Auni، یک جیب جوان برای کمک به. این مسئله این است که آیا آنها می توانند برنارد را آزاد کنند.