اینبار این پول و بدهی نیست که یاران اوشن را دور هم گرد می آورد بلکه حس دوستی موجب می شود آنها دست به سرقت بزنند. ماجرا از این قرار است که روبن تیشکوف با شریکش ویلی بنکس کازینویی می سازد اما بنکس به او خیانت می کند و کازینو را بالا می کشد. روبن سکته می کند و گوشه خانه می افتد. یاران برای انتقام روبن، دوست و همکار خود تصمیم می گیرند کازینوی بنکس را غارت کنند...