در نیویورک، پسر کامرون با مادرش هلندی Lindsey زندگی می کند که از پدر پدرش الهی Dan جدا شده است. یک شب، کامرون یک سر و صدا را در آشپزخانه می کشد و توسط یک بی خانمان مورد حمله قرار می گیرد؛ با این حال او مرد را می کشد، شکستن گردن او. نماینده واتیکان کامیلا دانشمند دکتر امبر را برای کمک به پسرانی که در اختیار دارند و اخراج از مؤثر نیست. دکتر امبر توانایی ورود به ذهن افرادی که توسط شیاطین در اختیار دارند و آنها را با حمایت تیمی که توسط الیور و رایلی تشکیل شده است، در یک روال خطرناک به واقعیت می رسانند. هنگامی که دکتر امبر از کامرون می آید، متوجه می شود که پسر توسط مژگی مظنون محکوم شده است، که همسر و پسر خود را در یک حادثه ماشین کشته است. آیا دکتر امبر موفق به از بین بردن مگی و صرفه جویی در کامرون می شود؟