دی دی رادرفورد هرگز قادر به کشف کردن چیزی که پدرش، بیل، از او میخواهد. آنها مانند نفت و آب زندگی خود را در 15 سال گذشته عملا جداگانه زندگی کرده اند - بیل شرکت فورچون 500 خود را از شهر و د دی دیو در خلال فراز و نشیب و فرار از مجموعه های بی پایان از ماجراهای بی نظیر از خانه تابستانی خود. در حال حاضر، در آستانه بازنشستگی او، بیل می یابد که او یک بخش از کسب و کار ناتمام است: در نهایت، یک زن با شکوه، نادیده گرفته و دختر بی نظمی را به دست آورد. اما در تعیین قانون، او می داند که دی دی می تواند بسیار بیشتر از او تا به حال می دانست و به زودی می یابد تاکتیک های او او را بیش از او مجازات است. همانطور که دی دی تلاش می کند تا پدرش را جلب کند، او با این واقعیت مواجه است که او "نمی داند چگونه دیگران باشد"، اما پیچیده، ناامن و غیرقابل انعطاف، خودجوش و ناشناخته است. در پایان، هر کس دیگری را به همان کشف شگفت انگیز آنچه که بیل واقعا میخواهد، می برد.