آلیس در ویلا زیبا زندگی می کند او یک شوهر دارد که پول زیادی را صرف می کند، یک پسر نه ساله و سه خدمتکار که مهاجرت می کنند. او سطحی، سرگردان و نژادپرست است. اما همه چیز تغییر می کند روزی که شوهرش در یک حادثه کشته می شود: زن جوان به طور ناگهانی خود را قربانی می کند. مجبور به ترک خانه با شکوه خود، او می رود در یک آپارتمان کوچک در محله طبقه کارگر زندگی کند. برای بازپرداخت بدهی های او نیز باید کار را پیدا کند. وقتی او می داند اوا، یک دختر تماس بگیرد که در غرب غربی شهر کار می کند، او نمونه ای از او را دنبال می کند. به موازات، در طول زمان آزاد او، آلیس تعدادی از افراد خوب در منطقه جدید خود را ملاقات می کند. و او احساس می کند نزدیک تر و نزدیک تر به یکی از آنها به نام Giulio.