خانواده روانبرگ یک خانواده متوسط طبقه متوسط است، خانه ای در حومه، یک ماشین و سه فرزند دارد. با تعطیلات در خانه اجاره شده توسط دریا، امید این است که تنش و اضطراب بین روان و گونل ناپدید شود. با این حال، به جای صرف وقت با خانواده اش، رون می یابد خود را به یک مرد جوان، پتروس جذب کرد. هرچیزی که بعدا اتفاق می افتد، روان متوجه می شود، مانند گذشته هرگز نبوده است.