پاریس، 1880. پل گوگین یک سرمایه گذار موفق است. او در پاریس با همسرش مته و چهار فرزندش زندگی می کند. اما زمانی که اشتیاق او برای نقاشی شدن به عنوان یک مأموریت برای انقلاب هنر تبدیل شود، گوگن باید وحشی را درون خود بکشاند. برای انجام این کار او از کار و شیوه زندگی راحت خود رهایی مییابد، خانواده خود را به یک مارپیچ رو به پایین از فقر منتقل می کند و به تاهیتی سفر می کند. سفرهای او او را بیشتر از خانواده معشوقش می گیرد و به معنای واقعی کلمه قربانی می آموزد. برای پیروزی رویای او چه مقدار باید پرداخت کند؟