ندیمه ی جوانی ( فونتین ) در تعطیلات با « ماکسیم د وینتر » ( اولیویر ) صاحب قصر باشکوه ماندرلی آشنا می شود که همسر اولش ، « ربکا » ، را از دست داده است و با قبول پیشنهاد ازدواج او ، بانوی تازه ی ماندرلی می شود ؛ اما یاد و خاطره ی « ربکا » روی زندگی شان سایه انداخته است.