یک زن با ورود به افراد ثروتمند تک و تنها به خاطر همه چیزهایی که ارزش دارند، زندگی می کند و گاهی اوقات می کشد. او به هدف بعدی خود ادامه می دهد - یک مرد ثروتمند دیگر که دارای یک دختر است و او از بدرفتاری برخوردار است. او سعی می کند با او ازدواج کند اما قبل از اینکه بتواند می میرد. با این حال، او با برخی از پول خود را خاموش می کند. او همچنین دخترش را در اراده خود قرار نداد. هنگامی که او و دوست پسرش کشف آنچه انجام دادند، تصمیم می گیرند پس از او بجنگند و آنچه را که فکر می کنند، به دست می آورد.