دامينك(وين ديسل) پس از آخرين سرقتش به همراهي نامزدش لتي و دوستانش ازينكه همش تحت تعقيب و گريز از دست پليس هست خسته شده و تصميم مي گيرد كهازين كار دست بكشه و به جايي ناشناس برود تا آبها از آسياب بيوفته از طرفيبرايان (مامور پليس) به دنبال گروهي تبه كار است كه از طريق راننده هايورزيده اقدام به وارد سازي مواد مخدر به آمريكا از طريق مرز مكزيك ميكنند. در همين بين به دامينيك خبر مي رسد كه نامزدش كشته شده است او پس ازبازگشت و پيدا كردن سرنخ هايي براي انتقام به همان گروه تبهكار مي رسد كهدر اينجا دوباره با مامور پليس (برايان) مواجه مي شود و براي پيوستن بهگروه تبهكاران بايد با راننده هاي حرفه اي مسابقه دهند و...