آرتور هریس، یک مرد با خوشحالی ازدواج کرده است که از کار خود باز می گردد تا کشف کند که همسرش فیونا او را ترک می کند. خراب شده او واقعا مست می شود و تلاش می کند خودکشی کند. پس از چند بار شکست و در حالی که او سعی می کند خود را با یک لامپ برق زد، زنگ درب زنگ می زند. مرد عجیب و غریب در کت چرمی می پرسد آیا شغل های عجیب و غریبی وجود دارد که می تواند انجام دهد. آرتور مرد را استخدام می کند تا او را بکشد. روز بعد همسرش باز میگردد، اما مردی که استخدام کرده است هنوز سعی دارد او را بکشد ...