«کريستيان» (مگره گور) در اواخر سال هاي دهه ي 1890 پدر سودجو و راحت طلب خود را ترک مي کند و به پاريس دوران طلايي مي رود تا شانس خود را در بين هنرمنداني در رشته ها و مليت هاي مختلف در محله ي مونمارتر امتحان کند. پس از چندي «کريستيان» با «ساتين» (کيدمن) ملاقات مي کند و شيفته ي او مي شود...