شهاب کیانفر، کارخانهاش در شرف ورشکستگی قرار دارد؛ با این حال تلاش میکند تا با رقابت با پدرخانم متمولش، زندگی پر تجملی را برای همسرش تدارک دیده و با قرض و نزول کردن پول، کارخانهاش را نجات دهد. با وخیمتر شدن اوضاع مالی شهاب، او تصمیم میگیرد تا با طرح یک نقشه و کمک گرفتن از همسر شخصی که پرستاری فرزندش را به عهده دارد و به تازگی از زندان آزاد شده است، مشکلاتش را حل نماید...