سامر (زوئي دشانل)، زن جوان و زيبا و باهوشي است که از همان بدو ورودش به دفتر کار تام (جوزف گوردون لويت) توجه اين مرد جوان را معطوف خود کرده است. تام مي پندارد که سامر مظهر همان عشق حقيقي ازلي است که او در روياهاي خودش در طلب آن بوده است. اما سامر هيچ اعتقادي به «عشق» و «عاشقي» ندارد و با اين وجود از تام خوش اش مي آيد و رابطه اي را با وي آغاز مي کند. تام مي داند که هيچ مرد ديگري در زندگي سامر وجود ندارد و اين دختر به وي علاقه مند است اما نمي داند که چرا اين دختر تمايلي به ازدواج ندارد...